تروریست های کم حافظه
مرتضی نظری زاده کرمانی، دوهفته نامه طراح امروز،شماره 7، آبان 1395، صفحه 16
اگر واژه تروریست یکبار دیگر تعریف شود، حقیقتی تلخ آشکار می گردد، آیا ما بر علیه کشور خود قدم بر نمی داریم؟، آیا ما تروریست نیستیم؟، همه ما درباره کشور خود به نوعی متهم به ترور هستیم. تروری که برای انسانها بکار نمی رود و با اسلحه یا مواد منفجره اتفاق نمی افتد، تروریست را تنها در یک پدیده نظامی خلاصه کردن نوعی کوته فکری است، در حالی که ما تروریست ها را در رایانه های خود مشاهده می کنیم، و روح و روانمان توسط آنها ترور می شود، یا کاری که داعش از نظر تبلیغات و جنگ روانی در عرصه شبکه های ارتباط جمعی انجام می دهد، به نوعی ترور روحی طرف مقابل قبل از ترور جسمی آن است، شاید به همین دلیل داعش هر شهری را با کمترین مقاومت به تصرف در می آورد، مردم از ترس وحشی گری هایی که از طریق رسانه ها دیده اند با اولین خمپاره داعش شهر را خالی می کنند و تمام منابع پولی و نظامی را برای آنها جا می گذارند. قصد نداریم به تروریسم مسلحانه بپردازیم، در اینجا بحث ما تروریست های طبیعت است. تروری عجیب، از جنس خود زنی، یعنی آسیب به خود به واسطه آسیب به طبیعت اطراف خود. و در هر موقعیت اجتماعی، چه بعنوان یک طراح، صنعتگر، کارمند، راننده و…، چه بعنوان یک مسئول مستقیم، و چه بعنوان عضوی از اجتماع، در هر جایگاهی نقش خود را در این تخریب و خود زنی ایفا می کنیم نقشی که در سه قالب زیر تقسیم بندی می شود:
- فردی: رفتارهای اجتماعی، خانوادگی و خصوصی ما با طبیعت که اغلب رعایت نمی کنیم.
- جهانی: مجموعه رفتارهایی که کشورها برای آسیب به منابع طبیعی کشورهای دیگر انجام می دهند. و ما دربرابرشان منفعل و بی خاصیت عمل می کنیم.
- حرفه ای: سهمی که به وسیله مشاغلمان آنرا مرتکب می شویم. و این یکی را اصلاً رعایت نمی کنیم.
در همین راستا قصد داریم در این مقاله به پاسخ این سئوال بپردازیم: آیا ما تروریست های طبیعت کشور خود نیستیم؟
تروریست های کم حافظه ای که هر چقدر از نزدیک بودن خطر نابودی طبیعت کشورمان بیخ گوشمان حرف می زنند، صبح که بیدار می شویم از یاد برده ایم که چه گفته اند و چه شنیده ایم، برای پاسخ به این سئوال به تشریح سهم فردی، جهانی و حرفه ای خود در برابر طبیعت می پردازیم.
- سهم فردی: شامل رفتارهایی است که برای ما عادی شده است، رفتارهای ساده ای مثل با شیر باز مسواک زدن که مصداق بارز یک عمل تروریستی بر علیه امنیت کشور است، رفتارهایی که انجام می شود و انجام می دهیم. شکار غیر مجاز می کنند و می کنیم، کنار رودخانه ها بساط آتش و تخریب پهن می کنند و می کنیم، آشغال می ریزند و می ریزیم، تفکیک نمی کنند و نمی کنیم، حمام عروسی هفته ای دوبار، شستن ماشین هفته ای سه بار، جارو با آب، آتش در جنگلهای خشک و بی باران، جنون استفاده ماشین شخصی، استفاده از استخر شخصی و هدر دادن هزاران لیتر آب و بعد مخالفت با چالش آب یخ، هزاران هزار کاری که انجامش در برخی کشورها جرم است و اینجا تفریح به حساب می آید، و اگر هم حرفی بزنی و تذکر بدهی که این کار بد است و درست نیست، می شود ادا در آوردن، چرا چون کسانی همیشه این حرفها را زده اند که همه کارشان ادا در آودن بوده است.
- سهم جهانی: باید باور کنیم که با یک تروریسم برنامه ریزی شده مواجه هستیم، تروریسم چند ملیتی و دولتی بر علیه محیط زیست کشورمان، ترور یک دانشمند و ترور یک درخت هر دو برای کشور ما یک معنی دارد و آن به خطر افتادن امنیت است، امنیتی که چون دشمنان و رقبای تجاری و سیاسی نمی توانند بطور مستقیم به آن ضربه بزنند، راه های تازه ای برای به چالش کشیدن آن یافته اند. آنها با تهاجم به چیزی که حیاط کشور و مردم را در طول زمان به خطر می اندازد، در طول سالهای آینده ابتدا ما را به خود محتاج می کنند و سپس با کمترین فشاری کمر کشور را می شکنند، تصور کنید کشوری که محتاج آب خوردن است، کشوری که کوه هایش متلاشی شده اند و حیاط طبیعی اش پر از زباله های غیرقابل بازیافت است، تصور کنید مردمی که کشاورزیشان نابود شده و زمین هایشان غیرقابل کشت، تصور کنید چیز هایی را که تصورشان بسیار راحت است، چیزهایی که در داخل و خارج این خاک دیده می شود، اتفاقاتی چون مخالفت شدید کشور های بلوک شرق برای آب کشیدن از حوزه ارس و احیای دریاچه ارومیه، و در نتیجه تبدیل شدن زمین های کشاورزی استان های مجاور به شوره زار به دلیل اینکه باد های غربی کشور خاک شور دریاچه را روی زمین های کشاورزی پخش و بخش بزرگی از زمین های باران خیز و پر بار کشاورزی را نابود می کند. یا در نمونه دیگر بی تفاوتی کشور های همسایه به بحث بسیار مهم بیابان زدایی و افزایش گرد و غبار و پایین آمدن کیفیت زندگی در مناطق جنوبی کشور. اگر بگذریم از بستن رودخانه های مشترک، دادن بذرهای آلوده، فروختن حیوانات مریض و…، تازه اینها بخش کوچکی از رفتار های کشور های دیگر است. در حوزه ساخت، امارات عربی با ساخت هتلها و مراکز عجیب و غریب در خلیج فارس به نوعی این خلیج را مال خود کرده است، هم حیاط زیست محیطی آنرا به خطر انداخته هم حیاط سیاسی و تاریخی ما را، و البته ما مثل همیشه بهترین واکنش را انجام می دهیم، بیانیه صادر می کنیم، و همایش برگزار می کنیم تا با محکوم کردن این رفتارها آنها به ما و رفتارهایمان بیشتر بخندند.
- حرفه ای: ما اصولاً انسانهای لذت دوستی نیستیم از زندگی لذت نبرده ایم و نمی بریم، (کمی صبر کنید، ربطش پیدا می شود)، همیشه در پی بیشتر هستیم، بیشتری که اغلب به کمتر منتهی می شود، انگار زندگی می کنیم در شعار بیشتر بهتر است، ساخت سد های بیشتر حتی بدون مطالعه، انجام پروژه های عمرانی غیر ضروری برای آمار بیشتر، تخریب سیستماتیک جنگلها زیر پرچم رشد و توسعه بیشتر، تخریب کوه ها و خام فروشی با ارزشترین سنگ های جهان برای صندوق ذخیره ای با پول بیشتر، و هزاران رفتاری که به نابودی زیر ساختهای کشور منتهی می شود، کاری که حتی تروریست ها هم از انجام آن عاجزاند، آنها هرگز نمی توانند کوه های یک کشور را از بین ببرند و کشور را به بیابان تبدیل کنند، تمام این کارها تنها توسط تک تک ما انجام می شود، رفتار هایی که بیش از رفتار های تروریستی نابود کننده منابع، و در نهایت از بین برنده امنیت و آرامش کشور است. چرا چون برایمان بیشتر و بیشتر داشتن مهمتر است از با کیفیت بودن و با کیفیت زیستن، همین می شود که پولدارهایمان هم لذت بردن و لذت دادن به دیگران را بلد نیستند، این مجوعه را در نظر بگیرید افرادی با این نوع تفکر دست درهر کاری کنند، از شادی و لذت خالی می شود، خانه هامان بی لذت و تنوع چون معماران ما خالی از این خصلت ها، رفتارهایمان بی شادی و تواضع، چون روحمان اسیر غم و خودنمایی، این آدمی که اینطور شکل می گیرد و بزرگ می شود آیا می تواند از تفریح خود لذت بسازد، نه، تمامش می شود تخریب، همه خوب می دانیم لذت بزرگ ایرانیان مسخره کردن دیگران است، چطور از چنین موجود حقیری که از لذت با هم بودن نمی تواند درست استفاده کند، می توان انتظار داشت که از لذت حضور در طبیعت بهره گیرد، و آن را همچون باقی لحظاتش به لجن نکشد، این است شرایطی که ما را وادار می کند که نتوانیم در برابر طبیعت خود شریف باشیم، حالا همه اینها را در نظر بگیرید کسی که در لذتش اینگونه جدی، خشن، بی رحم و بدون خلاقیت است، چطور می تواند در شغل خود چونان عمل کند. پس تبدیل می شود به موجودی عجیب و غریب که در نگهداری از طبیعت هم مانند کارهای خیر و رفتارهای درست!، دچار دورویی است، وقتی از دو رویی و نمایش بدون عمق صحبت می شود، به یاد برنامه ای می افتم که دکورش را با انبوهی پلاستیک ساخته بود و ادعای سبز بودن و بازیافتی بودن داشت، بدون اینکه طراح محترم کمی فکر کند که وقتی از یک مورد در خارج از ایران تقلید می کنید باید مو به مو باشد، نه اینکه پلاستیک نو و تمیز را بخرید و با اضافه کردن انبوهی هزینه برای تولید و به وجود آوردن آن در آخر آنرا تحویل شرکت بازیافت دهید، تا دوباره هزینه شود برای تبدیلش به پلاستیک درجه دو یا سه درحالی که در نمونه خارجی، پلاستیک های استفاده شده را در ماشین های شستشو ابتدا استرلیزه و تمیز می کنند سپس در دکور برنامه خود استفاده می نمایند یا از مواد بازیافت شدنی مانند آلمینیوم و چوب استفاده می نمایند، در مجموع ما از منظر شغلی و حرفه ای هیچ ارزش افزوده ای را نمی توانیم و نمی خواهیم به وجود آوریم، مگر برای نمایش شخصی و گرفتن لایک و لاوهای رنگارنگ، که مشخصاً به هیچ نمی ارزد.
خلاصه اینکه درکشور ما تا روحیه شاد زیستن نباشد( نه از نوع خنده های زورکی)، و این شاد زیستن پدیده ای باشد حاصل عمیق و زیبا نگاه کردن به جهان، اوضاع ما همین است، بدتر شود که بهتر نشود، پس لااقل برای اینکه در زمره تروریست های طبیعت کشور خود نباشیم، فعلاً با یک لیوان آب مسواک بزنیم و آشغالهایمان را تفکیک کنیم، باقی کارها مثل انجام طراحی سبز و بهینه، و ایجاد تکنولوژی های هم راستا با طبیعت باشد پیش کش عمه های محترم.